خلاصه داستان: جواني پس از آزادي از زندان مي خواهد شغل سابق خود در يك شركت را دوباره به دست آورد اما متوجه مي شود رييس شركت از دنيا رفته و حالا دخترش مديريت آن جا را بر عهده دارد. او با رئيس جديد به مشكل مي خورد و ..
خلاصه داستان: امير عاشق شده ولي هرچه از عاشقي خود مي گويد كسي او را جدي نمي گيرد؛ تا اينكه نوك برج مي رود و تهديد مي كند اگر به خواسته اش نرسد به پايين مي پرد. اين جاست كه داستان شروع مي شود ..